جومونگی باشیم!
یاد سریال افسانه ی جومونگ به خیر نکات آموزشی اش از سریالهای ملی خودمان بیشتر بود،لااقل اکثر مردم ایران جمعه شبها در جمع خانواده منتظر این سریال بودند.
احترامی که تسو و جومونگ یا حتی خانمها با وجود مشکلات شخصی به همدیگر میگذاشتند من را یاد طرز برخورد افراد مختلف در سریال های خودمان می اندازد! سریال هایی که یا زن و شوهر با هم مشکل دارند و یا مادر و پدر هر دو با فرزندشان دعوا میکنند!و خیلی جالب است که همیشه فرزند یا پدر به راههای بد کشیده میشود ولی هیچ کجای سریالهای ما ایستادگی و بزرگواری جومونگ را به تصویر نکشیدند که با وجود مشکلات فراوان در خانواده و حسادتهای برادرانش به هدف والایش رسید ...یا حتی تسوی بدجنس هم با وجود بی محبتی های پدرش در قسمتهای آخر سریال به خاطر پدرش با جومونگ به جنگ امپراطوری حان رفتند ..نشان ندادند که همسر اول امپراطور با وجود این همه مشکل امپراطور را بخشید...بانو یوحا با وجود این همه تحقیر از سوی بانوی اول هنوز جلوی او خم میشد...نشان ندادند برادران غیر واقعی جومونگ تا پای جان به خاطر عهدی که با او بستند کمکش کردند... اما در عوض تلویزیون ملی ما تمام مردان و زنان سریال را افرادی سودجو و کینه ای معرفی میکنند...نشان میدهند یک همسر هیچ گاه مرد زندگی اش را نمیبخشد...یک مرد همیشه در حال خیانت به همسرش است...یک فرد مذهبی هیچ وقت نمیتواند ایمانش را حفظ کند و شاید از یک فرد بی دین بیشتر در معرض خطر باشد...یک مادر همیشه از فرزندش ناراحت است و یک فرزند خیلی راحت بر سر مادرش داد و فریاد راه می اندازد...نشان می دهند یک برادر واقعی هم میتواند تا جایی به برادرش ضربه بزند که عملا نابود شود...مسئولین بی تعهدی را نشان میدهند که رشوه میگیرند و هدف اصلیشان رسیدن به پول و مقام است..چه قدر افراد معتاد را در سریالهای ما به تصویر میکشند!...نشان میدهند همیشه یک پسر برخلاف میل پدر و مادرش با یک دختر ازدواج میکند ...نشان میدهند همیشه خوب ها میمیرند و بدجنسی پایدار می ماند!
آنقدر غرق در تضادها شده ایم که اگر در یک سریال ایرانی یک خانواده ی منسجم و مهربان را ببینیم به طور حتم میتوانیم حدس بزنیم این آرامش تا چند قسمت اول بیشتر دوام نخواهد آمد!و یکی از افراد خانواده باعث فروپاشی خواهد شد!
آیا با وجود نشان دادن این همه نا هنجاری ها ما انتظار برخورد فرهنگی از مردممان داریم؟!